این اشکهای تلخی که از چشمانی حسرت زده وقلبی غمناک
سرچشمه می گیرند و شتابان بر رخی مبهوت می دوند و بر
مزار عزیزی می چکند و سنگ سیاه مزارش را شستشو می دهند.
حرفهای شیرینی هستند که روزی باید گفته می شدند اما افسوس
که یا صاحب اشک کوتاهی نموده ودر ان زمان که باید بر زبان نرانده
ویا دست تقدیر ناباورانه گل وجود آن عزیز را پر پر نموده وفرصتی
برای بیان این حرفها باقی نگذاشته است .
سرچشمه می گیرند و شتابان بر رخی مبهوت می دوند و بر
مزار عزیزی می چکند و سنگ سیاه مزارش را شستشو می دهند.
حرفهای شیرینی هستند که روزی باید گفته می شدند اما افسوس
که یا صاحب اشک کوتاهی نموده ودر ان زمان که باید بر زبان نرانده
ویا دست تقدیر ناباورانه گل وجود آن عزیز را پر پر نموده وفرصتی
برای بیان این حرفها باقی نگذاشته است .
موضوعات مرتبط: نکتــــــــه ها وپنــــــــــــدهادل نوشتـــــه های من
برچسبها: اشک های تلخ
تاريخ : چهار شنبه 3 ارديبهشت 1393
| 1:32 | نویسنده : نبی رحیم زاده |